مسافران در ایستگاه سرگردانی
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۳۵۸۵
با رسیدن به ماه پایانی سال یعنی اسفندماه و نزدیک شدن به تعطیلات عید نوروز، تقاضا برای خرید بلیت قطار زیاد میشود و هرسال یکی از نگرانیهای مسافران و دانشجویان، تهیه بلیت است؛ این مشکل هر سال اتفاق میافتد اما گویا قرار نیست حل شود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، تقریبا همه مسئولان ناوگان حملونقل کشور میدانند که زمانهای اوج مسافرت در طول سال چه موقع است و میزان تقاضا برای استفاده از قطار در روزهای پایانی هر سال افزایش پیدا میکند اما باز هم خبری از برنامهریزی و تأمین قطار به اندازه مسافران پایان سال وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک جستوجوی ساده در سایتهای آنلاین فروش بلیت نشان میدهد که در حال حاضر هم برای بسیاری از مقاصد گردشگری هیچ بلیت قطاری یافت نمیشود. مشابه این وضعیت را در ایام تعطیل دیگر در سال هم شاهد هستیم.درحالیکه بیشتر مردم ترجیح میدهند با خودروهای شخصی به مسافرت بروند و به نظر میرسد متقاضی اصلی این نوع قطارها اغلب دانشجویان هستند، اما ظرفیت ناوگان حملونقل، پاسخگویی به همین میزان اندک مسافرت با این ناوگان را ندارد؛ فعالان بخش حملونقل ریلی بر این باورند که توقف سرمایهگذاری برای تجهیز ناوگان حملونقل، نیاز به تزریق زیرساختهای نو و ایجاد ظرفیت جدید، عامل بروز مشکل در ایام تعطیلات است.
تاثیر تحریم بر توسعه ناوگان ریلی
داریوش باقر جوان، مدیرکل حملونقل مسافر سازمان راهداری و حملونقل جادهای کشور، در توضیح این عقبماندگی در حوزه حملونقل مسافران میگوید: «به دلیل تحریمها، نزدیک به 6 سال است که نتوانستیم ناوگان جدیدی را به مجموعه حملونقل کشور اضافه کنیم.» وی معتقد است: «در اکثر مسیرهای زمینی معمولا عرضه از تقاضا پیشی میگیرد و در تمام مقاطع این شرایط وجود دارد؛ اما در برخی مسیرها در روزهای هفته ممکن است بهنوعی مشکل برای پاسخ به تقاضا داشته باشیم.»از طرف دیگر محمد رجبی، مدیرعامل سابق شرکت حملونقل ریلی رجا هم درباره دلیل کمبود بلیت قطار اظهار کرد: «در حال حاضر در کشور واگن قطار نداریم. چندین سال است که به ظرفیت ناوگان کشور اضافه نشده و این در حالی است که تقاضا برای سفر افزایش یافته است.» به اعتقاد رجبی حتی اگر تقاضا افزایش نیافته بود هم این میزان ناوگان، برای پاسخدادن به تقاضاهای موجود کم بود. هر تعداد واگنی که قبلا بوده است، اکنون باقیمانده و سرمایهگذاری جدید دراینرابطه انجام نشده است.»
مشکل اصلی از کجا ناشی میشود؟
به نظر میرسد در کشور ما برای سرمایهگذاری در بخش ریلی انگیزه و جاذبه کافی وجود ندارد؛ طبیعتا برای ساخت یک قطار حداقل 10واگن لازم است که در خوشبینانهترین حالت برای هرواگن 40میلیارد تومان هزینه لازم است؛بهعبارتدیگر برای ساخت یک قطار10واگنی،رقمی حدود400میلیاردتومان سرمایه لازمداردکه بازارهای جذاب موازیوهمچنین بازگشت سرمایه طولانیمدت باعث عدم رغبت سرمایهگذاران به این حوزه میشود؛ درچنین شرایطی تنها دولت میتواند به توسعه راهآهن کمک کند.
بیشتر بخوانید
پیشفروش 3 روزه بلیت قطارهای نوروزی آغاز شدبلیت به میزان تقاضا نیست
ابوالقاسم سعیدی، کارشناس حوزه حمل و نقل ریلی دراین خصوص گفت: با وجود رشد جمعیت درسالهای گذشته و رشد سفرهای مردمی، ظرفیت فعلی راه آهن نسبت به گذشته کمتر هم شده و این موضوع باعث شده که بلیت به اندازه تقاضا وجود نداشته باشد. از طرف دیگر بین دو شهر مبدا و مقصد قطار، چند ایستگاه وجود دارد که گاهی سهمیههایی برای آنها اختصاص مییابد و از ظرفیت سفرهای مردمی کم میشود.سعیدی با اشاره به بالا رفتن قیمت واگن، بیان کرد: سال1360،واگن 9میلیون تومان بود و الان چرخ واگن نزدیک 40میلیون تومان است. البته ممکن است مسائل مدیریتی هم وجود داشته باشد که مزید بر علت میشود. ما پنج سال قبل حدود 2200واگن داشتیم که الان حدود400تای آن کم شده واگر باهمین آهنگ جلوبرویم تعدادواگنها کمترهم میشود.
منبع: جام جم
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: عید نوروز راه آهن قطار عید نوروز بلیت قطار حمل ونقل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۳۵۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قطار فحش های مسعود فراستی به ایستگاه "مست عشق" رسید/ منتقد یا لات سر کوچه سینما ؟!
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - این چند فحش را - با پوزش فراوان - بخوانید:
بی همه چیز
آشغال
گدا
مفلوک
بی غیرت
...
این ها را لات سر کوچه در یک دعوا نگفته است؛ به اصطلاح نقدهای مسعود فراستی است که درباره چند فیلم گفته است، کسی که با اعتماد به نفس عجیبی، خود را به عنوان یک منتقد سینما معرفی می کند و آدمی را یاد سریال "مرد هزار چهره" مهران مدیری می اندازد!
او سال هاست که با فحش دادن به فیلم های مطرح ایرانی، نان می خورد و هر چه فیلم بهتر و قوی تر و معروف تر باشد، فحش های آبدارتر می دهد و چون مردم به تماشایش می نشینند، فکر می کند لابد حرف مهمی زده که کلی آدم دارند نگاهش می کنند؛ حال آن که هر دعوا و معرکه ای، همواره کلی تماشاچی دارد و معنایش تایید و تشویق نیست! البته بعضی ها همین که دیده شوند، ارضا می شوند و اعتقاد عجیبی دارند به این که بدنامی، بهتر گمنامی است!
در اثبات این که مسعود فراستی، درگیر ماجرای مرد هزار چهره در زندگی واقعی شده و در واقع منتقد سینما نیست همین بس که با صراحت و همان اعتماد به نفس کاذبش به منتقدانش می گوید که اصلاً فیلم ها را بدون این که ببیند نقد می کند و سپس سینه سپر می کند که اگر مردش هستید جلوی نقدهای من بایستید، ببنیم می توانید بایسیتد؟ نمی توانید، هیچ کدام تان نمی توانید، برای این که نه سوادش را دارید، نه خیلی چیزهای دیگرش را و نه ...ش را ! (جای نقطه چین هم باز از همان حرف های غیرقابل پخش می گوید و در فیلم منتشره از این مصاحبه نیز آن قسمت را "بوق" گذاشته اند).
این سطح ادب و ادبیات یک منتفد سینماست که انتظار می رود پیش و بیش از هر چیزی، دارای شخصیتی متین و فرهنگی باشد.
همان گونه که هر تعمیرکاری، جعبه ابزاری دارد که با آنها کارهایش را پیش می برد، فراستی نیز جعبه ای پر فحش ها از بیچاره و الکن و مضمحل تا بی غیرت و بی همه چیز و حتی بووووووق دارد که عصای دستش است!
او بعد از این که فیلم سینمایی "مست عشق" به کارگردانی فیلمساز شهیر کشورمان "حسن فتحی" توانست به رکوردهای عجیبی در تاریخ سینمای ایران برسد، دوباره بساط پهن کرده و جعبه فحش هایش را گشوده است تا از فرصت احتمالاً تکرار نشدنی "مست عشق" استفاده کند و بدان بیاویزد و چند روزی تیتر و سوژه شود و حالش خوش گردد!
فراستی در فحاشی - و نه نقد - جدیدش مست باز هم به کلی گویی های مرسوم اش تمسک کرده و درباره "مشت عشق" گفته است: یک فیلم بد تلویزیونی است که تنها دو سه نمای سینمایی دارد، با یک دوبله فاجعه و تدوین آشفته و یک کارگردانی بد و دو بازی بسیار بد، یک بازی اور اکت شمس و یک بازی مفلوک مولانا... فیلم شأنیت ندارد و از این آشغال های مرسوم ملولیم!
می بینید؟ دوباره از همان واژگان آشنای خودش استفاده کرده است: بد، مفلوک، بی شأن، آشغال! لااقل روی دایره واژگان فحشش کار نمی کند که کمی گسترده شان کند! یک سری کلمات بی ادبانه در چنته دارد که هر برای هر فیلمی هر کدام شان به دهانش آمد می گوید! و حالا این ها را خرج "مست عشق"ی کرده است که یکی از بزرگ ترین و موفق ترین کارگردانان ایرانی (حسن فتحی) با حضور دو تن از بهترین بازیگران این کشور (شهاب حسینی و پارسا پیروزفر) ساخته است؛ فیلمی که از جوانانی که بهره چندانی از باغ ادبیات و عرفان ایرانی ندارند تا بزرگانی مانند میرجلال الدین کزازی که از قطب های فرهنگ و ادب ایران هستند، سرمست آن شده اند و برای اولین بار در سال های اخیر، یک فیلم غیر کمدی با آن هم با موضوع "شمس" و "مولانا" صدر نشین فروش شده و کار به سئانس های فوق العاده هم کشیده است.
جالب و بی ربط (!) اینجاست که فراستی چون نمی خواهد به دلایل این استقبال بی نظیر اعتراف کند، می گوید "اگر"(!) فیلم خوب بفروشد، دارد از کتاب "ملت عشق" سود می برد! "گویا" جناب فراستی هم قائل به ربط نیست!
سپس دلیل بعدی را چنین می گوید: به خاطر این است که بعد از "فسیل" اکران شده است.
این درحالی است که فسیل یک فیلم کمدی است و مست عشق، تاریخی و هنری و اینجا باید گفت که فراستی "قطعاً" قائل به ربط نیست!
به راستی اگر قرار بود آثاری که بعد از فسیل اکران شده اند پرفروش باشند، اکنون با فیلم هایی روی پرده مواجه نبودیم که نتوانسته اند به اندازه هزینه تولیدشان بفروشند.
البته خوشبختانه، دیر زمانی است که کسی مسعود فراستی و به اصطلاح نقدهایش را جدی نمی گیرد و حداکثر به او به چشم یک سوژه فان نگاه می کنند. فقط افرادی مانند من هنوز به او توجه می کنند تا اگر از فیلمی بد گفت، مطمئن شوند که یک فیلم خوب روی پرده سینماهاست و به تماشایش بروند.
بعد از تحریر 1 :
مرحوم چخوف ، داستان نویس نامدار روسی درباره منتقدان هنری می گوید که آنها مانند خرمگس هایی هستند که اسب های در حال شخم زدن زمین را نیش می زنند و آنها را از کار باز می دارند. گو این که می خواهند بگویند: نگاهم کنید، من هم هستم و چیزی نیست که نتوانم درباره اش وز وز کنم!
بعد از تحریر 2 :
ای کاش مسعود فراستی که گویا خود را خداوندگار سینما می داند و بقیه را به بی سواد متهم می سازد، جرات کند و نه یک فیلم سینمایی که یک فیلم کوتاه بسازد و در معرض نقد منتقدان قرار دهد؛ فیلمی که آشغال و بی غیرت و مفلوک و گدا و بی همه چیز نباشد!
بعد از تحریر 3 :
با موفقیت بی نظیر "مست عشق" ، کاملاً قابل پیش بینی بود که عملیات تخریب آن، کلید بخورد؛ عجالتا به همین اشاره کوچک بسنده می کنیم.